مشاهده مطالب کانال ðŸƒØ±Ùمـانــڪدهـ ســارا🌧
🬠پاØPart187187
#Part187
📕 رمان " رسوایی " â€¼ï¸ ðŸ™ŠðŸ‘„
به قلم خانم Ú©. شاهینی Ùر 👒
ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒðŸ‚ðŸƒ
ـ من کی رو می خوام ؟
نگاش کردم Ùˆ غمگین Ú¯Ùتم : لاله رو از دست نده ...
Ùقط نگام کرد . Øس Ù…ÛŒ کردم با خودش میگه Ú©Ù‡ من اØمقم ØŒ من واقعا اØمق بودم . این همه بال بال زدنه کیهان برای خودم Ùˆ مشکلاتم رو نمی دیدم Ùˆ دوست داشتم با کسی هم تَرازه خودش ازدواج کنه ØŒ نه با من .....
اما کیهان چیزی Ù†Ú¯Ùت Ùˆ من دلم شور Ù…ÛŒ زد برای امشب ... دلم شور Ù…ÛŒ زدو Ù…ÛŒ دونستم Ú©Ù‡ قرار نیس امشب اتÙاقات خوبی بیÙته Ùˆ از طرÙÛŒ این تنها Ùرصتی بود Ú©Ù‡ Ù…ÛŒ تونستم بعد از مدت ها آمین رو ببینم . Ù…ÛŒ دونستم آیدین Ùˆ پدرم Ù…Øاله مهمونی رو بدونه Øضور Ùرزاد برگزار کنن ...
*
شالم رو روی سرم مرتب کردم Ùˆ برای آخرین بار خودمو توی آینه دیدم . کیهان زودتر رÙته بود تا همراه با مادر Ùˆ پدرش به مهمونیه کذایی امشب بره . بالاتر از صد بار تذکر دادÙLoveSara 💋✨